مژده بدید مژده بدید یار پسندید مرا! بالاخره به اون کلاسی که تو لیست انتظارش بودم ظرفیت اضافه کردن و به منم رسید! :دی البته این وسط نامهای که دکتر ماهی نوشته بود هم خیلی تاثیر داشت چون انگار فقط اونایی که نامه داده بودن رو اضافه کردن! :))
دیگه زیادم مهم نیست سمینار اون استادی که میخواستم و به همه گفته بودم خوبه، بهم نرسیده. چون این یکی استاده هرچند میگن بد نمره میده (تو یه درس دیگهای که بچهها باش داشتن) ولی یه جورایی بامزهس و همهش سر کلاسش میخندیدیم دیروز :))
اتفاق خوب دیگه، دیشب بود که رفتم تو ایستگاه بیآرتی و دیدم اتوبوس درشو بسته میخواد بره. طبق عادت وایسادم چون معمولا دیگه درو باز نمیکنن. بعد دیدم آقای راننده سرشو از شیشه آورده بیرون میگه بیا از در جلو سوار شو! فهمیدم که چون دیده هوا سرده و اتوبوس هم کم میاد، چند نفرو اینجوری سوار کرده. خب شما بودین حس خوب بهتون دست نمیداد؟ ^_^
دیگه گفتم این همه غر میزنم یه کم از خوشحالیام هم بگم براتون :)
درباره این سایت